نگاه فراگیر به سیره ی نبوی
تصمیم "مجمع جهانی تقریب مذهب اسلامی" مبنی بر برگزاری کنفرانس سالانه خود با نام "رسول خدا (ص)"، تصمیم بسیار درستی است زیرا سال 1385 هجری خورشیدی به نام "پیامبر اعظم (ص)" نامیده شده و سیره و زندگی پیامبر
نویسنده: دکتر محمد علی آذرشب
استاد دانشگاه تهران
استاد دانشگاه تهران
تصمیم "مجمع جهانی تقریب مذهب اسلامی" مبنی بر برگزاری کنفرانس سالانه خود با نام "رسول خدا (ص)"، تصمیم بسیار درستی است زیرا سال 1385 هجری خورشیدی به نام "پیامبر اعظم (ص)" نامیده شده و سیره و زندگی پیامبر اکرم سرشار از درس هایی در وحدت و نزدیکی دلهاست و اگر آنها را در عمل به اجرا بگذاریم، می تواند از ما امت یگانه ای بسازد که از تمامی اختلاف های کوچک فراتر می رود و هدفها و آماج های بزرگ اسلامی را نشانه می گیرد.
در موسم حج گذشته در "مکه مکرمه" که محل برگزاری سمینار بزرگ حج با عنوان: "آسان سازی فرایض حج" بود، حضور داشتم. سخنرانان همگی اتفاق نظر داشتند که آسان سازی، یک اصل فقهی است که همه شعائر دین از جمله مناسک حج را در بر می گیرد و در این راستا به این گفته پیامبراکرم (ص) استناد می کردند که بارها و بارها آنرا در حجه الوداع بر زبان راند: «انجام ده و نگران مباش» "افعل و لاحرج". (1)
هر یک از شرکت کنندگان در این سمینار، تصویری از حج صحابه و تابعین و شیوه های آسان سازی مناسک حج از سوی ایشان را ارایه می دادند و در کنار آن به حج کنونی مسلمانان و هجوم و ازدحام در جمرات و رمی جمرات و حوادث دردناک ناشی از آن طی سال های گذشته می پرداختند و به فتواهایی اشاره داشتند که حج و مناسک آنرا دشوارتر کرده و بر حجم ازدحام و تراکم جمعیت و شلوغی ها و پیامدهای آن می افزایند.
در یکی از نشست های این سمینار، سؤالی داشتم که یکی از برادران حاضر، آنرا کلید مشکلات کنونی ارزیابی کرد.
پرسیدم: علت چیست که شیوه آسان سازی صحابه، اینک و از سوی ما به شیوه دشوار سازی، تبدیل گشته است؟ آیا این امر ریشه فرهنگی - تمدنی ندارد و عبارت از آن نیست که نسل اولی که پایه های آن از سوی پیامبر خدا (ص) گذارده شد برای خود اهداف بزرگ و آماج های والایی در نظر گرفته بود و مهمترین خواسته آن تحقق رضای الهی از راه تحقق آن اهداف و آماج ها بود، حال آنکه زندگی کنونی مسلمانان، از تمامی آن هدف ها و آماج های بزرگ تهی شده و رضای الهی را تنها در اشغال ذهن و فکر و فقه خود به مسایل طهارات و نجاسات و نحوه حرکت دادن انگشت در نماز و بهنگام رمی جمرات، جستجو می کنیم؟!
این پرسش، باعث در نظر گرفتن بندی در صدر بیانیه ی پایانی در خصوص ضرورت بررسی و مطالعه حج در چارچوب فراگیر فرهنگی - تمدنی گردید و احتمالاً عنوان سمینار آینده نیز از همین بند، برگرفته شود.
این حقیقت یعنی ضرورت بررسی و مطالعه سیره مبارک نبوی از نگاه فراگیر و در چارچوب برنامه تمدنی اسلامی را مایل بودم که در این کنفرانس مطرح سازم تا شاید به یاری خداوند متعال به صورت مصوبه و برنامه کاری دست اندرکاران این کنفرانس پس از آن مورد پیگیری قرار گیرد.
برای توضیح آنچه بیان شد، یادآور می شوم که هدف اول سلام، "احیاء" (زندگی بخشی) است: «یا ایها الذین آمنو استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» (سوره انفال - 24) (ای مؤمنان، ندای خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فراخوانند که به شما زندگی می بخشد، اجابت کنید...) و آوردن ذکر پیامبر پس از خداوند، خود تأکیدی بر شیوه زندگی بخش سنت رسول خدا (علیه افضل الصلاه و السلام) است.
زندگی، رشد و نمو و حرکت تکاملی دارد؛ نسل اول اسلامی نیز چنین برداشتی از زندگی داشت و بر این اساس در همه گستره های زندگی خود، حرکت افقی و عمودی گسترده ای داشت و سرتاسر جهان آن روز را در برگرفت و آن را به اندیشه و خلاقیت و تولید، برانگیخت؛ عظمت این حرکت را زمانی درک خواهیم کرد که زندگی اعراب پیش از اسلام را - که از هیچ گونه پیشرفت و تکامل و حرکت پیش رونده ای برخوردار نبود و تکراری و باصطلاح حرکتی در جا بشمار می رفت - با زندگی اعراب پس از اسلام، مورد مقایسه قرار دهیم. (2)
این حرکت همه جانبه و تکاملی، منجر به شکل گیری تمدنی شد که همه جهانیان به عظمت و برجستگی انسانی آن اذعان دارند. از این رو شایسته است که عمل به این سنت پیامبر خدا (ص) در جامعه های ما براساس زندگی بخشی آن، صورت گیرد؛ این تنها زندگی بخشانند که پای بند سنت شریف نبوی بشمار می روند و کسانی که به نام سنت نبوی، گرفتار و در بند اختلاف های حاشیه ای و فرعی هستند، هرگز "زندگی بخش" نیستند و شیوه آنها نیز برگرفته از روش های سنت شریف نبوی بشمار نمی رود.
از آنجا که به پرسش خود در سمینار بزرگ حج اشاره کردم، بی مناسبت نیست چکیده ای از سخنرانی خود در یکی از نشست های آنرا - که در منی برگزار گردید - خاطر نشان سازم؛ دست اندرکاران از من خواستند، درباره برادری اسلامی، صحبت کنم، در این راستا نخستین نکته ای که به ذهنم خطور کرد، مفهوم این آیه شریفه بود: «و نزعنا ما فی صدورهم من غل اخوانا علی سرر متقابلین» (سوره الحجر - 47) (و آنچه کینه است از دل آنان می زداییم و برادروار بر اورنگ هایی روبه رو می نشینند.)
این آیه کریمه، البته درباره اهل بهشت سخن می گوید ولی اشاره مهمی به این نکته دارد که برادری در پرتو "زدایش کینه از سینه ها"، تحقق پذیر است و این حقیقت در این دنیا نیز دارای مصداق هایی است.
وظیفه و مأموریت نخست پیامبر اکرم (ص) نیز چیزی جز این نبود: «یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم» (سوره اعراف - 157) (... و بار تکلیف های گران و بندهایی را که بر آنها بسته بود از آنان بر می دارد...)، این بارهای گران، همان قید و بندهایی است که مانع از حرکت انسان و مجموعه بشریت در مسیر کمال و زندگی خویش می گردد. بارها و بندها، زندگی را به مرگ و حرکت را به سکون و تکامل را به تکرار و پیشرفت را به درجا زدن، تبدیل می کنند.
بندها و بارها، طبیعت همان گلی را دارند که انسان از آن آفریده شده است، اگر از حدّ معینی افزونتر شوند "دم الهی" در این وجود ارجمند را از وی سلب می کنند.
بندهای موجود در زندگی بشری و بنابر شرایط تاریخی و معیشتی آن، انواع گوناگونی دارند، امروزه شاهد بندهایی چون: ملی گرایی، فرقه گرایی، حزبی گرایی، قبیله ای و عشیره ای و دیگر انوع بندهایی هستیم که در زندگی ما ریشه دوانیده و جملگی آنها، بندها و زنجیرهای خودخواهی و خودپرستی بمنظور پراکندن امت ما و قرار دادن آن به مثابه ی طعمه ای برای غارتگران و سفره ای برای چپاولگران است.
ناگفته پیداست که شیوه و روش پیامبر اکرم (ص)، برخورد و نفی قاطعانه این بندها بود، آن حضرت با قدرت تمام در برابر هرگونه چارچوب قبیله ای - که در پی بازسازی تعصب ها و نزاع های جاهلی بود - ایستادگی می کرد و هر گونه تعصب قومی یا نژادی را بشدت پاسخ می گفت. از جمله محورهای شیوه تمدنی و نگاه فراگیر به سیره نبوی، پذیرش [ارزش های] دیگران بود؛ این سیره، هر آنچه نیک و پسندیده در میان اعراب جاهلی بود تأیید کرد و هرگز همه چیزشان را یکجا زیر سؤال نبرد؛ همین شیوه، از سوی صحابه و تابعین نیز در برخورد با ملل دیگری که وارد اسلام شدند، پی گرفته شد.
از دیگر محورهای این شیوه، واداشتن به آموختن و آموزش و اندیشه و کار و تولید و کوشش در جهت خودکفایی بود.
از دیگر محورهای این شیوه و ای بسا مهمترین آنها، ایجاد احساس عزت و ارجمندی در دل انسان مسلمان و بطور کلی همه مسلمانان بود؛ مایلم تأمل بیشتری بر این نکته داشته باشم زیرا بر آنم که از جمله پایه و اصل های همه اصول این است و تا حدّ زیادی، از زندگی مسلمانان فاصله گرفته و به همان میزان، از سوی دشمنان به کمین نشسته ی ایشان، هدف قرار گرفته است. توجه و اهمیت فوق العاده سنت نبوی به کرامت و ارجمندی انسان و حرمت و عزت او، بر کسی پوشیده نیست؛ متون احادیث و سیره شریف نبوی سرشار از گرامیداشت وجود انسان طی مراحل جنینی، کودکی، جوانی، سالمندی و حتی مرگ وی، اعطای همه گونه اختیاری به انسان است تا مبادا خوار و ذلیل گردد و نهی از هرگونه عملی که حرمت و ارجمندی انسان را خدشه دار سازد و توهینی به وی روا دارد حتی اگر این عمل در شمار واجبات باشد و نیز هر گونه اقدامی در جهت عزت و بزرگواری اسلام و مسلمانان و اجتناب از هر عملی است که در آن توهین به اسلام و آسیب رساندن به آوازه و آبروی مسلمانان، نهفته باشد.
صحابه پیامبر اکرم و تابعین و ائمه اهل بیت همگی به همین شیوه عمل کردند و همین روش را در پیش گرفتند؛ آنها برای پاسداشت کرامت و ارجمندی مسلمانان و محافظت از روح عزت و شرف جامعه اسلامی، همه گونه فداکاری کردند و از هیچ کوششی دریغ نورزیدند تا سرانجام شعار: "هیهات منا الذله" به چکیده انقلاب حسین و انقلابیون مکتبی در طول تاریخ تاکنون، تبدیل گردید.
این تأکید فراوان بر عزت و ارجمندی انسان در پیوند با همان "زندگی بخشی" است که از آن سخن گفتیم؛ انسان ارجمند و عزیز، زنده و انسان خوار و ذلیل، مرده است. بنابراین مسئله فراگیر و تمدنی و در ارتباط با حرکت تکاملی انسان است.
چنانچه به دنبال تفسیر و تبیین این امر در پرتو دیدگاه اسلام به انسان باشیم، مسئله از این قرار است که ارجمندی و عزت انسان به معنای حرکت وی به سوی عزیز مطلق یعنی خداوند عزوجل است و خواری و ذلت وی، به مفهوم بازماندن از چنین حرکتی است در دیدگاه اسلامی، انسان آفریده شده تا به سمت الگوی کمال مطلق خود یعنی خداوند سبحان حرکت کند.
و از آنجا که عزت و ارجمندی، عین زندگی است، جامعه ای که احساس ارجمندی می کند اعضای آن چون یک پیکبر بهم پیوسته و در پیوند با یکدیگرند به گونه ای که [به گفته شیخ اجل سعدی] چو عضوی به در آورد روزگار - دگر عضوها را نماند قرار، حال آنکه جامعه خوار و ذلیل، جامعه پراکنده و گسسته ای است؛ پراکندگی و گسیختگی نیز حتماً به درگیری و نزاع می انجامد چون به رغم ظاهر یکدست و یگانه آن، فاقد وحدت ارگانیک است.
از اینجاست که نتیجه می گیریم برنامه تقریب مذاهب یا ملت ها یا خلق ها در فضایی مالامال از خواری و ذلت، شانسی برای موفقیت ندارد. حتماً باید روح عزت و ارجمندی در دل افراد این جامعه حاکم باشد تا چنین برنامه ای قرین موفقیت گردد. تنها با یک نگاه به وصیت نامه امام خمینی، برای ما روشن می شود که این رهبر راحل چه میزان به عزت و بزرگواری امت اسلام توجه داشت.
چه بسا بیراه نباشد اگر یادآور شویم درگیری ها و جبهه گیری های فرقه ای که امروزه در عراق جریان دارد در حقیقت، حاصل سالهای متمادی به خواری کشاندن ملت عراق اعم از سنی و شیعه و حتی اعضای حزب بعث و حتی نزدیکان رئیس جمهور سابق عراق و خواری و ذلت دیرین تری در تاریخ عراق است که سابقه آن به دوره ی عثمانی نیز می رسد.
در اینجا، اندکی نیز به کوشش های خوار ساختن و تحقیر امت اسلامی در دوران کنونی می پردازم؛ امت اسلامی از قرن ها پیش بدین سو و بر اثر طغیان نظام های حکومتی در آن و در پی یورش های متوالی که از سوی "غزان"، "مغولان و صلیبی ها" بر آن صورت گرفت، احساس خواری و لذت کرد ولی ذلت بزرگتر، هنگامی بود که جهان اسلام در برابر یورش غرب، سقوط کرد. در برابر این یورش، جهان اسلام گرفتار شکست نظامی و درونی گردید و تأسیس دولت صهیونیستی در قلب جهان اسلام، این خواری و ذلت را تثبیت کرد که همچنان ادامه دارد.
یکی از گونه های خواری و ذلت، از دست دادن و سوزاندن فرصت ها و تبدیل آنها به چالش است؛ هر فرصتی که برای کسب عزت و بازیافت ارجمندی جهان اسلام فراهم آید، به سرعت از دست می رود و نگاه یا برخورد فرقه ای از جمله برجسته ترین عامل مصادره آن، بشمار می رود. تجربه انقلاب اسلامی در ایران، هنوز هم تازه است، پیروزی این انقلاب، موجی از عزت و سربلندی پدید آورد و می رفت که به امت اسلامی، زندگی تازه ای بخشد ولی محاصره شد و تحت عنوان مبارزه با "فارس های آتش پرست" جنگ خانمانسوزی بر آن تحمیل گردید، در افغانستان نیز شرایط بسیار مناسب و ایده آلی برای بازیابی عزت اسلامی و بدنبال پیروزی گروههای اسلامی بر دومین ابرقدرت جهان یعنی اتحاد جماهیر شوروی سابق، فراهم آمد ولی این پیروزی را تبدیل به فاجعه ای برای این کشور فلک زده کردند؛ در عراق نیز شرایط به گونه ای فراهم شد که گروهی جوان و ایمان آورده به خدای خود که در مکتب شهید صدر (قدس سره) پرورش یافته بودند و کاروانی از شهدا را در راه عزت امت خود تقدیم کرده بودند، زمام کارها را در این کشور بدست گیرند ولی تحت عنوان جنگ با "صفویان"، با جنگ ویرانگری روبرو شدند که هنوز هم ادامه دارد. در لبنان نیز مقاومت اسلامی یکی از پرشکوهترین پیروزی ها در تاریخ مسلمانان را بر ستمگرترین دشمن خود رقم زد ولی این پیروزی - که خود صهیونیستها هم بدان اذعان داشتند - از سوی گروه هایی، نادیده گرفته شد و تبدیل به رویارویی فرقه ای گردید.
یکی از چهره های خوارسازی و تحقیر امت اسلام، چیزی است که در برخی شبکه های ماهواره ای عرب زبان یا به دیگر زبان های جهان اسلام، برای جهان اسلام عرضه و به نمایش گذارده می شود. برنامه های این شبکه ها به گونه ای است که بیشتر به تثبیت تحقیر و اهانت به مسلمانان از طریق تضعیف روحیه آنها و عادی سازی کرنش در برابر دشمنان و نشان دادن چهره جهان اسلام به عنوان صحنه های نبرد خونینی که شب و روز به نام دین جریان دارد و صحنه خرافات و سحر و جادو و تکفیر و نفی یکدیگر به نام دین، منجر می شود؛ اینها همه، خواری و تحقیر مسلمانان را بدنبال دارد.
به همین دلیل، ما نیازمند برنامه ی دیگری با بهره گیری از پروژه بررسی و مطالعه سیره شریف نبوی در چارچوب فراگیر و تمدنی - جهانی آن یعنی بررسی عزت و ارجمندی مسلمانان در سیره نبوی هستیم.
بررسی و مطالعه در این گستره، می تواند یاری رسان دست اندرکاران عرصه های تعلیم و تربیت و رسانه ها در گسترش فرهنگ عزت و ارجمندی مسلمانان باشد؛ ما همگی در برخورد با همسر، فرزندان، دوستان، دانشجویان و ارباب رجوع خود و با کسانی که همه روزه با آنها برخورد و داد و ستد داریم به این نوع برداشت نیازمندیم. مسئله عزت و ارجمندی، شالوده ی تمدنی مهم و عامل زندگی بخش بزرگی است که اندیشه انسانی در طول تاریخ و از "افلاطون" گرفته تا "فوکویاما"، آن را درک کرده و به لزوم آن پی برده اند (3)، امید که مسلمانان نیز در این برهه ی زمانی، اهمیت آن را درک و آن را برای تقریب، برای زندگی و برای از سرگیری تمدنی خود، گریز ناپذیر تلقی کنند.
در موسم حج گذشته در "مکه مکرمه" که محل برگزاری سمینار بزرگ حج با عنوان: "آسان سازی فرایض حج" بود، حضور داشتم. سخنرانان همگی اتفاق نظر داشتند که آسان سازی، یک اصل فقهی است که همه شعائر دین از جمله مناسک حج را در بر می گیرد و در این راستا به این گفته پیامبراکرم (ص) استناد می کردند که بارها و بارها آنرا در حجه الوداع بر زبان راند: «انجام ده و نگران مباش» "افعل و لاحرج". (1)
هر یک از شرکت کنندگان در این سمینار، تصویری از حج صحابه و تابعین و شیوه های آسان سازی مناسک حج از سوی ایشان را ارایه می دادند و در کنار آن به حج کنونی مسلمانان و هجوم و ازدحام در جمرات و رمی جمرات و حوادث دردناک ناشی از آن طی سال های گذشته می پرداختند و به فتواهایی اشاره داشتند که حج و مناسک آنرا دشوارتر کرده و بر حجم ازدحام و تراکم جمعیت و شلوغی ها و پیامدهای آن می افزایند.
در یکی از نشست های این سمینار، سؤالی داشتم که یکی از برادران حاضر، آنرا کلید مشکلات کنونی ارزیابی کرد.
پرسیدم: علت چیست که شیوه آسان سازی صحابه، اینک و از سوی ما به شیوه دشوار سازی، تبدیل گشته است؟ آیا این امر ریشه فرهنگی - تمدنی ندارد و عبارت از آن نیست که نسل اولی که پایه های آن از سوی پیامبر خدا (ص) گذارده شد برای خود اهداف بزرگ و آماج های والایی در نظر گرفته بود و مهمترین خواسته آن تحقق رضای الهی از راه تحقق آن اهداف و آماج ها بود، حال آنکه زندگی کنونی مسلمانان، از تمامی آن هدف ها و آماج های بزرگ تهی شده و رضای الهی را تنها در اشغال ذهن و فکر و فقه خود به مسایل طهارات و نجاسات و نحوه حرکت دادن انگشت در نماز و بهنگام رمی جمرات، جستجو می کنیم؟!
این پرسش، باعث در نظر گرفتن بندی در صدر بیانیه ی پایانی در خصوص ضرورت بررسی و مطالعه حج در چارچوب فراگیر فرهنگی - تمدنی گردید و احتمالاً عنوان سمینار آینده نیز از همین بند، برگرفته شود.
این حقیقت یعنی ضرورت بررسی و مطالعه سیره مبارک نبوی از نگاه فراگیر و در چارچوب برنامه تمدنی اسلامی را مایل بودم که در این کنفرانس مطرح سازم تا شاید به یاری خداوند متعال به صورت مصوبه و برنامه کاری دست اندرکاران این کنفرانس پس از آن مورد پیگیری قرار گیرد.
برای توضیح آنچه بیان شد، یادآور می شوم که هدف اول سلام، "احیاء" (زندگی بخشی) است: «یا ایها الذین آمنو استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» (سوره انفال - 24) (ای مؤمنان، ندای خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فراخوانند که به شما زندگی می بخشد، اجابت کنید...) و آوردن ذکر پیامبر پس از خداوند، خود تأکیدی بر شیوه زندگی بخش سنت رسول خدا (علیه افضل الصلاه و السلام) است.
زندگی، رشد و نمو و حرکت تکاملی دارد؛ نسل اول اسلامی نیز چنین برداشتی از زندگی داشت و بر این اساس در همه گستره های زندگی خود، حرکت افقی و عمودی گسترده ای داشت و سرتاسر جهان آن روز را در برگرفت و آن را به اندیشه و خلاقیت و تولید، برانگیخت؛ عظمت این حرکت را زمانی درک خواهیم کرد که زندگی اعراب پیش از اسلام را - که از هیچ گونه پیشرفت و تکامل و حرکت پیش رونده ای برخوردار نبود و تکراری و باصطلاح حرکتی در جا بشمار می رفت - با زندگی اعراب پس از اسلام، مورد مقایسه قرار دهیم. (2)
این حرکت همه جانبه و تکاملی، منجر به شکل گیری تمدنی شد که همه جهانیان به عظمت و برجستگی انسانی آن اذعان دارند. از این رو شایسته است که عمل به این سنت پیامبر خدا (ص) در جامعه های ما براساس زندگی بخشی آن، صورت گیرد؛ این تنها زندگی بخشانند که پای بند سنت شریف نبوی بشمار می روند و کسانی که به نام سنت نبوی، گرفتار و در بند اختلاف های حاشیه ای و فرعی هستند، هرگز "زندگی بخش" نیستند و شیوه آنها نیز برگرفته از روش های سنت شریف نبوی بشمار نمی رود.
از آنجا که به پرسش خود در سمینار بزرگ حج اشاره کردم، بی مناسبت نیست چکیده ای از سخنرانی خود در یکی از نشست های آنرا - که در منی برگزار گردید - خاطر نشان سازم؛ دست اندرکاران از من خواستند، درباره برادری اسلامی، صحبت کنم، در این راستا نخستین نکته ای که به ذهنم خطور کرد، مفهوم این آیه شریفه بود: «و نزعنا ما فی صدورهم من غل اخوانا علی سرر متقابلین» (سوره الحجر - 47) (و آنچه کینه است از دل آنان می زداییم و برادروار بر اورنگ هایی روبه رو می نشینند.)
این آیه کریمه، البته درباره اهل بهشت سخن می گوید ولی اشاره مهمی به این نکته دارد که برادری در پرتو "زدایش کینه از سینه ها"، تحقق پذیر است و این حقیقت در این دنیا نیز دارای مصداق هایی است.
وظیفه و مأموریت نخست پیامبر اکرم (ص) نیز چیزی جز این نبود: «یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم» (سوره اعراف - 157) (... و بار تکلیف های گران و بندهایی را که بر آنها بسته بود از آنان بر می دارد...)، این بارهای گران، همان قید و بندهایی است که مانع از حرکت انسان و مجموعه بشریت در مسیر کمال و زندگی خویش می گردد. بارها و بندها، زندگی را به مرگ و حرکت را به سکون و تکامل را به تکرار و پیشرفت را به درجا زدن، تبدیل می کنند.
بندها و بارها، طبیعت همان گلی را دارند که انسان از آن آفریده شده است، اگر از حدّ معینی افزونتر شوند "دم الهی" در این وجود ارجمند را از وی سلب می کنند.
بندهای موجود در زندگی بشری و بنابر شرایط تاریخی و معیشتی آن، انواع گوناگونی دارند، امروزه شاهد بندهایی چون: ملی گرایی، فرقه گرایی، حزبی گرایی، قبیله ای و عشیره ای و دیگر انوع بندهایی هستیم که در زندگی ما ریشه دوانیده و جملگی آنها، بندها و زنجیرهای خودخواهی و خودپرستی بمنظور پراکندن امت ما و قرار دادن آن به مثابه ی طعمه ای برای غارتگران و سفره ای برای چپاولگران است.
ناگفته پیداست که شیوه و روش پیامبر اکرم (ص)، برخورد و نفی قاطعانه این بندها بود، آن حضرت با قدرت تمام در برابر هرگونه چارچوب قبیله ای - که در پی بازسازی تعصب ها و نزاع های جاهلی بود - ایستادگی می کرد و هر گونه تعصب قومی یا نژادی را بشدت پاسخ می گفت. از جمله محورهای شیوه تمدنی و نگاه فراگیر به سیره نبوی، پذیرش [ارزش های] دیگران بود؛ این سیره، هر آنچه نیک و پسندیده در میان اعراب جاهلی بود تأیید کرد و هرگز همه چیزشان را یکجا زیر سؤال نبرد؛ همین شیوه، از سوی صحابه و تابعین نیز در برخورد با ملل دیگری که وارد اسلام شدند، پی گرفته شد.
از دیگر محورهای این شیوه، واداشتن به آموختن و آموزش و اندیشه و کار و تولید و کوشش در جهت خودکفایی بود.
از دیگر محورهای این شیوه و ای بسا مهمترین آنها، ایجاد احساس عزت و ارجمندی در دل انسان مسلمان و بطور کلی همه مسلمانان بود؛ مایلم تأمل بیشتری بر این نکته داشته باشم زیرا بر آنم که از جمله پایه و اصل های همه اصول این است و تا حدّ زیادی، از زندگی مسلمانان فاصله گرفته و به همان میزان، از سوی دشمنان به کمین نشسته ی ایشان، هدف قرار گرفته است. توجه و اهمیت فوق العاده سنت نبوی به کرامت و ارجمندی انسان و حرمت و عزت او، بر کسی پوشیده نیست؛ متون احادیث و سیره شریف نبوی سرشار از گرامیداشت وجود انسان طی مراحل جنینی، کودکی، جوانی، سالمندی و حتی مرگ وی، اعطای همه گونه اختیاری به انسان است تا مبادا خوار و ذلیل گردد و نهی از هرگونه عملی که حرمت و ارجمندی انسان را خدشه دار سازد و توهینی به وی روا دارد حتی اگر این عمل در شمار واجبات باشد و نیز هر گونه اقدامی در جهت عزت و بزرگواری اسلام و مسلمانان و اجتناب از هر عملی است که در آن توهین به اسلام و آسیب رساندن به آوازه و آبروی مسلمانان، نهفته باشد.
صحابه پیامبر اکرم و تابعین و ائمه اهل بیت همگی به همین شیوه عمل کردند و همین روش را در پیش گرفتند؛ آنها برای پاسداشت کرامت و ارجمندی مسلمانان و محافظت از روح عزت و شرف جامعه اسلامی، همه گونه فداکاری کردند و از هیچ کوششی دریغ نورزیدند تا سرانجام شعار: "هیهات منا الذله" به چکیده انقلاب حسین و انقلابیون مکتبی در طول تاریخ تاکنون، تبدیل گردید.
این تأکید فراوان بر عزت و ارجمندی انسان در پیوند با همان "زندگی بخشی" است که از آن سخن گفتیم؛ انسان ارجمند و عزیز، زنده و انسان خوار و ذلیل، مرده است. بنابراین مسئله فراگیر و تمدنی و در ارتباط با حرکت تکاملی انسان است.
چنانچه به دنبال تفسیر و تبیین این امر در پرتو دیدگاه اسلام به انسان باشیم، مسئله از این قرار است که ارجمندی و عزت انسان به معنای حرکت وی به سوی عزیز مطلق یعنی خداوند عزوجل است و خواری و ذلت وی، به مفهوم بازماندن از چنین حرکتی است در دیدگاه اسلامی، انسان آفریده شده تا به سمت الگوی کمال مطلق خود یعنی خداوند سبحان حرکت کند.
و از آنجا که عزت و ارجمندی، عین زندگی است، جامعه ای که احساس ارجمندی می کند اعضای آن چون یک پیکبر بهم پیوسته و در پیوند با یکدیگرند به گونه ای که [به گفته شیخ اجل سعدی] چو عضوی به در آورد روزگار - دگر عضوها را نماند قرار، حال آنکه جامعه خوار و ذلیل، جامعه پراکنده و گسسته ای است؛ پراکندگی و گسیختگی نیز حتماً به درگیری و نزاع می انجامد چون به رغم ظاهر یکدست و یگانه آن، فاقد وحدت ارگانیک است.
از اینجاست که نتیجه می گیریم برنامه تقریب مذاهب یا ملت ها یا خلق ها در فضایی مالامال از خواری و ذلت، شانسی برای موفقیت ندارد. حتماً باید روح عزت و ارجمندی در دل افراد این جامعه حاکم باشد تا چنین برنامه ای قرین موفقیت گردد. تنها با یک نگاه به وصیت نامه امام خمینی، برای ما روشن می شود که این رهبر راحل چه میزان به عزت و بزرگواری امت اسلام توجه داشت.
چه بسا بیراه نباشد اگر یادآور شویم درگیری ها و جبهه گیری های فرقه ای که امروزه در عراق جریان دارد در حقیقت، حاصل سالهای متمادی به خواری کشاندن ملت عراق اعم از سنی و شیعه و حتی اعضای حزب بعث و حتی نزدیکان رئیس جمهور سابق عراق و خواری و ذلت دیرین تری در تاریخ عراق است که سابقه آن به دوره ی عثمانی نیز می رسد.
در اینجا، اندکی نیز به کوشش های خوار ساختن و تحقیر امت اسلامی در دوران کنونی می پردازم؛ امت اسلامی از قرن ها پیش بدین سو و بر اثر طغیان نظام های حکومتی در آن و در پی یورش های متوالی که از سوی "غزان"، "مغولان و صلیبی ها" بر آن صورت گرفت، احساس خواری و لذت کرد ولی ذلت بزرگتر، هنگامی بود که جهان اسلام در برابر یورش غرب، سقوط کرد. در برابر این یورش، جهان اسلام گرفتار شکست نظامی و درونی گردید و تأسیس دولت صهیونیستی در قلب جهان اسلام، این خواری و ذلت را تثبیت کرد که همچنان ادامه دارد.
یکی از گونه های خواری و ذلت، از دست دادن و سوزاندن فرصت ها و تبدیل آنها به چالش است؛ هر فرصتی که برای کسب عزت و بازیافت ارجمندی جهان اسلام فراهم آید، به سرعت از دست می رود و نگاه یا برخورد فرقه ای از جمله برجسته ترین عامل مصادره آن، بشمار می رود. تجربه انقلاب اسلامی در ایران، هنوز هم تازه است، پیروزی این انقلاب، موجی از عزت و سربلندی پدید آورد و می رفت که به امت اسلامی، زندگی تازه ای بخشد ولی محاصره شد و تحت عنوان مبارزه با "فارس های آتش پرست" جنگ خانمانسوزی بر آن تحمیل گردید، در افغانستان نیز شرایط بسیار مناسب و ایده آلی برای بازیابی عزت اسلامی و بدنبال پیروزی گروههای اسلامی بر دومین ابرقدرت جهان یعنی اتحاد جماهیر شوروی سابق، فراهم آمد ولی این پیروزی را تبدیل به فاجعه ای برای این کشور فلک زده کردند؛ در عراق نیز شرایط به گونه ای فراهم شد که گروهی جوان و ایمان آورده به خدای خود که در مکتب شهید صدر (قدس سره) پرورش یافته بودند و کاروانی از شهدا را در راه عزت امت خود تقدیم کرده بودند، زمام کارها را در این کشور بدست گیرند ولی تحت عنوان جنگ با "صفویان"، با جنگ ویرانگری روبرو شدند که هنوز هم ادامه دارد. در لبنان نیز مقاومت اسلامی یکی از پرشکوهترین پیروزی ها در تاریخ مسلمانان را بر ستمگرترین دشمن خود رقم زد ولی این پیروزی - که خود صهیونیستها هم بدان اذعان داشتند - از سوی گروه هایی، نادیده گرفته شد و تبدیل به رویارویی فرقه ای گردید.
یکی از چهره های خوارسازی و تحقیر امت اسلام، چیزی است که در برخی شبکه های ماهواره ای عرب زبان یا به دیگر زبان های جهان اسلام، برای جهان اسلام عرضه و به نمایش گذارده می شود. برنامه های این شبکه ها به گونه ای است که بیشتر به تثبیت تحقیر و اهانت به مسلمانان از طریق تضعیف روحیه آنها و عادی سازی کرنش در برابر دشمنان و نشان دادن چهره جهان اسلام به عنوان صحنه های نبرد خونینی که شب و روز به نام دین جریان دارد و صحنه خرافات و سحر و جادو و تکفیر و نفی یکدیگر به نام دین، منجر می شود؛ اینها همه، خواری و تحقیر مسلمانان را بدنبال دارد.
به همین دلیل، ما نیازمند برنامه ی دیگری با بهره گیری از پروژه بررسی و مطالعه سیره شریف نبوی در چارچوب فراگیر و تمدنی - جهانی آن یعنی بررسی عزت و ارجمندی مسلمانان در سیره نبوی هستیم.
بررسی و مطالعه در این گستره، می تواند یاری رسان دست اندرکاران عرصه های تعلیم و تربیت و رسانه ها در گسترش فرهنگ عزت و ارجمندی مسلمانان باشد؛ ما همگی در برخورد با همسر، فرزندان، دوستان، دانشجویان و ارباب رجوع خود و با کسانی که همه روزه با آنها برخورد و داد و ستد داریم به این نوع برداشت نیازمندیم. مسئله عزت و ارجمندی، شالوده ی تمدنی مهم و عامل زندگی بخش بزرگی است که اندیشه انسانی در طول تاریخ و از "افلاطون" گرفته تا "فوکویاما"، آن را درک کرده و به لزوم آن پی برده اند (3)، امید که مسلمانان نیز در این برهه ی زمانی، اهمیت آن را درک و آن را برای تقریب، برای زندگی و برای از سرگیری تمدنی خود، گریز ناپذیر تلقی کنند.
پی نوشت ها :
1. نگاه کنید به کتاب: "افعل و لا حرج" نوشته "سلمان بن فهد العوده" و با معرفی سه تن از بزرگان، چاپ دوم 1427 ه ق از سری انتشارات "الاسلام الیوم" (اسلام معاصر)، ریاض، عربستان سعودی.
2. نگاه کنید به: "الدراسه القرآنیه"، "شهید محمد باقر صدر"، "مرکز الابحاث و الدراسات التخصصیه للشهید الصدر"، قم، 1421 هـ. ق.
3. نگاه کنید به: "نهایه التاریخ و الانسان الأخیر"، فرانسیس فوکویاما"، مرکز الانماء القومی؛ بیروت (لبنان)، 1993 م.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}